***شهر سکوت***

کارمند کوچولوی شهر سکوت

***شهر سکوت***

کارمند کوچولوی شهر سکوت

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۷/۰۱
    5
  • ۹۴/۰۶/۲۴
    4
  • ۹۴/۰۶/۱۷
    3
  • ۹۴/۰۶/۰۹
    2
  • ۹۴/۰۶/۰۸
    1

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

تعطیل

کارمند کوچولو شهر سکوت | شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ق.ظ

سلام

این وبلاگ هم تعطیل

بلاخره محل آرامشمو پیدا کردم.

منتظرتونم.

بووووس

  • کارمند کوچولو شهر سکوت

5

کارمند کوچولو شهر سکوت | چهارشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۷ ق.ظ
سلام
فکر کنم باید از اول شروع کنم.
فکر کنم همه دوستای خوبی که پیدا کرده بودم تو اون دوسال، کم کم فراموشم کردن.
اول پاییزه.
فصل جدید.
منم میخوام فصل جدیدی از زندگیم رو شروع کنم. (شبیه رمانها نوشتم خخخ)
خب.
یه کارمند جدیدالاستخدام هستم تو یه اداره. الان دیگه سابقه کارم 2سال و یک ماه شده.
یه سال و چهار ماه هم هست عروسی کردیم.
همیشه تو اداره آپ میکردم. اما بعد خرابی بلاگفای خر، کار منم تو اداره زیاد شد و همچنین مسئولمون هم گیرش به من بیشتر شد و مجبور شدم کمتر بیام به وبلاگم سر بزنم.
به همین خاطر همه رو از دست دادم.
حتی تو رو.
یه کارایی برام پیش اومد که نیازمند شبکه بود و نمیتونستم اصلا بیام نت.
از صبح تا عصر تنها و بدون حرف اینجا به کارم میرسیدم (میرسم).
از عصر تا شب هم تنها و بی حرف به زندگیم میرسیدم.
چون آقامون ماموریته و هر دو سه هفته یه بار آخر هفته ها میاد و میره.
یه گروه تلگرام هم بود که یه جورایی اونجا هم تنها شدم.
تصمیم دارم دیگه بزارمش کنار و توش حرف نزنم. ......
شبا دیوونه میشم از تنهایی.
درسته خونه ی مامانم اینا هستم اما اونجا هم تنهام.
به گوشیم نگاه میکنم و میگم اینهمه آدم تو کانتکتم هستم دریغ از یه نفر که بتونم باهاش حرف بزنم.
آقامون هم همش کار میکنه و بیکار شه میخوابه. 
وقتی برای من نداره انگار.
امشب میاد.
اگه یه آشنا بخونه پستم رو میفهمه چقدر تغییر کرده نوشتنم.
قبلا بعد هر خط کلی خخخ و خنده داشت.
الان مثل افسرده ها شدم.
شاید هم افسرد شدم.
انتظار نداشتم از بعضیا بعضی چیزارو.
میدونم دیگه حوصله ی منو ندارید.
اما هنوزم دوستون دارم.
بدرووود
  • کارمند کوچولو شهر سکوت